خلوتگاه من و تو

ساخت وبلاگ

رامین قادری متولد استان کردستان.شهرستان سقز /  مقطع کارشناسی ارشد حقوق تجارت بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی تهران   -وکیل دادگستری و مشاور حقوقی                                                                       [email protected]:  email      خلوتگاه من و تو...ادامه مطلب
ما را در سایت خلوتگاه من و تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raminghaderi67a بازدید : 0 تاريخ : پنجشنبه 29 دی 1401 ساعت: 14:12

  یك شب شاه عباس با لباس مبدل در كوچه های شهر ميگشت كه به سه دزد برخورد كرد كه قصد دزدی داشتند شاه عباس وانمود كردكه اوهم دزداست و از آنان خواست كه او را وارد دار و دسته خود كنند...دزدان گفتند ما سه نفر هر يك خصلتی داريم كه به وقت ضرورت به كار می آيد شاه عباس پرسيد چه خصلتی ؟يكی گفت من از بوی ديوارخانه ميفهمم كه درآن خانه طلا و جواهر هست يا نه و به همين علت به كاهدان نميزنيم . ديگری گفت من هم هر خلوتگاه من و تو...ادامه مطلب
ما را در سایت خلوتگاه من و تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raminghaderi67a بازدید : 33 تاريخ : چهارشنبه 12 مهر 1396 ساعت: 3:36

تبریک سال نو به همه خلوتگاهی های عزیزم تاريخ : پنجشنبه سوم فروردین ۱۳۹۶ | ۷:۱۴ ب.ظ | نویسنده : رامین قادری در سال جدید؛كاغذقلمو بنويسيم... از سرِ خط؛ نام  تك تك كساني كه در سال قبل آمدند و ماندند و شدند دليلِ لبخندهايمانحالِ خوبمانرويشان حساب كرديم و حسابي سربلندمان كردندپشت و رو يكى بودندادعا نداشتنددوست داشتنشان را ثابت كردندما را براى خودمان ميخواستنداينها را نگه داريد در سال جدید!وج خلوتگاه من و تو...ادامه مطلب
ما را در سایت خلوتگاه من و تو دنبال می کنید

برچسب : تبریک,خلوتگاهی,عزیزم, نویسنده : raminghaderi67a بازدید : 29 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 2:14

میگویند ماهاتما گاندی بزی داشت که سمبل عدم وابستگی بود. از مویش لباس تهیه میکرد و شیر و فراورده های شیری بز قوت روزانه اش بود زمانی قرار شد که گاندی به برای مذاکراتی به بریتانیای کبیر سفر کند ولی حاضر نبود بدون بزش سوار هواپیما شود. اما درقوانین انگلیس چنین اجازه ای داده نشده بود این موضوع مشکلی برای مذاکرات میان هند و انگلستان شده بود. به ناچار قانونی از تصویب پارلمان انگلستان گذشت که در آن بیان خلوتگاه من و تو...ادامه مطلب
ما را در سایت خلوتگاه من و تو دنبال می کنید

برچسب : اصالت,داشته, نویسنده : raminghaderi67a بازدید : 34 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 2:14

رمضان مبارک تاريخ : دوشنبه هشتم خرداد ۱۳۹۶ | ۱۱:۱۵ ب.ظ | نویسنده : رامین قادری کاش کسی برایمان از مبطلات روزه گفته بود رساندن غبار غم به قلب دیگری چشاندن شوری اشک به لب های دیگری قی کردن اشتباه سال های خود به روی دیگری و فرو کردن وجدان تن پرور در آب بی تفاوتی! و باقی ماندن بر جنایت سنگین بی مسئولیتی تا اذان صبح چه فرقی می کند رمضان باشد یا تیر یا جولای.... هر روزی که دستی را گرفتی دلی را بدست خلوتگاه من و تو...ادامه مطلب
ما را در سایت خلوتگاه من و تو دنبال می کنید

برچسب : رمضان,مبارک, نویسنده : raminghaderi67a بازدید : 25 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 17:58

رامین قادری متولد استان کردستان.شهرستان سقز / مقطع کارشناسی ارشد حقوق تجارت بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی تهران -وکیل دادگستری و مشاور حقوقی
[email protected]: email

خلوتگاه من و تو...
ما را در سایت خلوتگاه من و تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raminghaderi67a بازدید : 56 تاريخ : پنجشنبه 4 خرداد 1396 ساعت: 11:46

نقل است: روزی سگی داشت در چمنزار علف میخورد.سگ دیگری از کنار چمن گذشت. چون این منظره را دید ایستاد. ایستاد و با تعجب گفت : اوی! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟ سگی که علف می خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت : من؟ من سگ کدخدا هستم! اون یکی سگ پوز خندی زد و گفت :سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ دیگه چر خلوتگاه من و تو...ادامه مطلب
ما را در سایت خلوتگاه من و تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raminghaderi67a بازدید : 58 تاريخ : پنجشنبه 4 خرداد 1396 ساعت: 11:46

حاكمی به مردمش گفت :صادقانه مشكلات را بگوييد . حسنک بلند شد و گفت :گندم و شير كه گفتی چه شد ؟مسكن چه شد ؟ كار چه شد ؟ ▪️حاكم پاسخ داد : ممنونم كه مراآگاه كردی ؛ همه چيز درست می‌شود . يک سال گذشت و دوباره حاكمگفت : صادقانه مشكلاتتان را بگوييد . كسی چيزی نگفت ؛ كسی نگفت کهگندم و شير چه شد ؛ كار و مسكن چه شد ! از ميان جمع یک نفر زیر لبگفت : « حسنک چه شد ...؟!» خلوتگاه من و تو...ادامه مطلب
ما را در سایت خلوتگاه من و تو دنبال می کنید

برچسب : حسنک چه شد, نویسنده : raminghaderi67a بازدید : 49 تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 ساعت: 5:44

  در یکی از سریال های بریتانیایی جمله ای بین دو بازیگر رد و بدل شده که برای من تکان دهنده بود:گریس: تو فکر کردی من یه روسپی ام!!تامی: همه ما روسپی هستیم گریس! فقط بخش های مختلفی از وجودمون رو میفروشیم.یکی فکرشو می فروشه، یکی شعورشو، یکی انسانیت ... بگذارید نکته نهفته در این دیالوگ کوتاه اما بسیار مهم را باز کنم. مشکل از کجا شروع شد؟ ممکن است ریشه این مساله آن باشد که ما بین کار و زندگی تفاوت قایل شدیم. یعنی به این جمع بندی رسیدیم که باید کار کنیم تا پول در بیاوریم و سپس این پول را در جایی دیگر خرج علایق مان کنیم: آفرینش (هنر)، تفریح (ورزش و ...)، معنویت و با هم بودن و رشد فردی. بنابراین سازمان ها جایی شد برای آن که خودمان را بفروشیم. یکی وقتش را، یکی اعتبارش را، یکی دانشش را و یکی ارتباطاتش را و یکی توانش را و در ازای آن پول در بیاوریم و آن را صرف زندگی کنیم. انگار ما کار می کنیم که بتوانیم زندگی کنیم. اما مساله این جاست که کار به همین جا ختم نشد. عده ای شروع کردند به فروختن چیزهای دیگر یعنی شعور، شرافت، وجدان و انسانیت. مهندس ساختمانی که ناظر کیفیت ساخت یک بناست و بدون توجه کیفیت ساخت خلوتگاه من و تو...ادامه مطلب
ما را در سایت خلوتگاه من و تو دنبال می کنید

برچسب : من یک روسپی ام, نویسنده : raminghaderi67a بازدید : 39 تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 ساعت: 5:44

تا قيامت ز قيام تو قيامت برپاست
از قيام تو پيام تو عيان است هنوز
همه ماه است محرم ، همه جا کرب و بلاست
در جهان موج جهاد تو روان است هنوز

خلوتگاه من و تو...
ما را در سایت خلوتگاه من و تو دنبال می کنید

برچسب : شعر آغاز محرم و امام زمان, نویسنده : raminghaderi67a بازدید : 29 تاريخ : شنبه 24 مهر 1395 ساعت: 0:33